سینا باسواد میشود
پسر عزیزم
بالاخره level 1 زبان انگلیسیتو یا بهتر بگم
your baby can read
رو کامل یاد گرفتی و حسابی باعث خوشحالی من و بابایی شدی
قولت دادم واست یه جایزه بگیرم و این موضوع خیلی خیلی خوشحالت کرده
کم کم میخوایم level 2 رو شروع کنیم البته بعد از چند روز استراحت
حسابی خسته نباشید پسر باهوش من
و احوالات این روز های سینایی
عزیز دلم این روزها حسابی بزرگ شدی و شیرین زبون و همه جوره پایه ی بابا امیر
همین که میخوای غذا بخوری میگی
بسم الله الرحمن الرحیم
محاله یادت بره
وقتی میخوای کاری کنی میگی حیدر مدد
به جای اینکه بگی شب خیر
هر شب یه چیزی میگی
شبت شکلات ، شبت بیسکوییت ، شبت آبنبات
این روزها که منو بابایی روزه هستیم همش میای و میگی چه عیب نداره دذا بخورین
منم دوزه هستم ولی میخورم
و هر شب تا سحر همراه من و بابایی بیداری و بعدش میخوابی تازه اون موقع هم میگی ساعت خواب نیست
خداوند
شکرکه شوق مادر بودن را دروجودم نهادی ومرالایق دانستی تا نگهبان زیباترین فرشته تودراین دنیای خاکی گردم.توراباتموم وجود می ستایم که برمن ارزش نهادی تا لحظه های بسیار ناب را تجربه کنم.فرزندم، آرام جانم ،نور دیدگانم چندی است که عظمت توپروردگارم را هر لحظه برایم معنا میکند ومن بیشتر از همیشه به تومی اندیشم وبرخودمی بالم که بنده توام.شکروسپاس خالق لایتناهی را که طاعتش موجب قربت است وبه شکراندرش مزید نعمت.