هفت برم
گردش آخر هفته ی سینا در هفت برم
عسل مامان امروز همراه عمو مهدی و خاله سها رفتیم هفت برم و حسابی خوش گذروندیم
بعد از ظهر هم دایی عمو مهدی به جمعمون پیوست و باهاش اشنا شدیم و حسابی آقای خوبی بودن
عشق مامان در حال ماهیگیری
سینای خسته و خواب آلود من
هستی مامان در حال قایق سواری
و حسابی ذوق این بزها و بره ها کردی
و رفتی کنار این سگ وایسادی گفتی ازم عکس بگیر
اینجا هم حسابی سردت شده
نمیدانـــــم چشمانتـــــ بـــا مـــن چــه میکنــــد. . .
فقطـــ وقتــــی کــــه نگاهــــم میکنــــی؛
چنــــان دلـــم از شیطنتـــــ نگاهتــــ میلــــرزد،،،
کــــه حس میکنــــم:
چقـــــدر زیباستــــــ . .
فـــــدا شـــدن؛؛
بـــــرای چشــمهایــــی کـــه تمـــــام دنیـــــاستــــــ . . . .
راستی از اونجا یه قورباغه اوردی که خیلی خیلی دوستش داری
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی