سیناسینا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

سینا جان به چشمان مهربانه تو مینویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

مسافرت به مشهد

1392/8/3 14:40
نویسنده : مامان عاشقت
407 بازدید
اشتراک گذاری

امید زندگی مامان و بابا ما 13 خرداد سال 90 حرکت کردیم به مقصد مشهد همره باباجون اینا.دایی رسول.عمو مهدی.عمو فرشید.حالا عکساشو میذارم تا ببینی در ضمن میخواستیم شما رو هم کچل کنیمنیشخند

اینجا شهرکرده عزیزم

اینجا محلاته

اخه این چه کاریه حسین آقا نیشخنداقا ابوالفضل شما هم ذوق میکنی

اینجا تو راه شمال هستیم

اینجا هم جنگله عزیزم و شما حسابی کیف میکنی

زندگیه من سوار اسب شده تو جنگل

الهی من بمیرم که دارن عزیزمو کچل میکننگریهاخه میخوایم موهات زیاد بشه بمیرمگریه

اینجا هم عزیزم تو صحن امام رضا نشسته قربونه سر کچلت برم

اینم آخرین روزیه که اونجا بودیم این 2 تا گل پسر هم دوستات هستن آقا ابوالفضل و حسین آقا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عمه ریحانه
3 آبان 92 11:02
الهی عمه فداش بشه که کچلیش هم قشنگه


چشات قشنگ میبینه عمه جونم