هشتمین آتلیه
چه بی اندازه زیبایی
"از من نپرس چقدر دوستت دارم"
اينجا در قلب من حد و مرزي براي حضور تو نيست
به من نگو که چگونه اینقدر به تو وابسته ام
مگر ماهي بيرون از آب ميتواند نفس بکشد
مگر مي شود هوا را از زندگيم برداري و من زنده بمانم
بگو معني تمرين چيست ؟
بريدن از چه چيز را تمرين کنم ؟
بريدن از خودم را ؟
مگر هميشه نگفتم که تو هم پاره اي از تن مني ...
از من نپرس که اشکهايم را براي چه به پروانه ها هديه مي دهم
همه مي دانند که غم تو روحم را مي آزارد
تو خود پروانه ها را به من سپردي که ميهمان لحظه هايم باشند
نگاهت را از چشمم برندار مرا از من نگير...
که 7 سال است در هوای تو نفس میکشم
از من ﻧﭙﺮﺱ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !♥♡
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﺣﺪ ﻭ ﻣﺮﺯﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻀﻮﺭ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ . . .
ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ . . .
ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﯽ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ . . .
“ ﺗﻮ ” ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯼ ،
ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻢ ﮐﻪ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ !
ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻖ ، ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺷﺪ . . .
ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺮﻑ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ !
ﻧﻔﺴﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﺩﻟﯿﻞِ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺑﺎﺷﺪ
ﻭﻟﯽ ﺑﯽ ﺷﮏ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻟﯿﻞِ ﻫﻤﯿﻦ ﻧﻔﺴﯽ . . . .
ﺑﺎﺧﺘﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ . . .
ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ تو با ﺟﺎﻧﻢ ﺭﯾﺴﮏ ﻣﯿﮑﻨﻢ . . .
“ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﻧﯿﺴﺖ ” برای تو ﻣﯿﻤﯿرم . . .
ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ . . .
اﯾﻦ ﺁﺩﻣﻬﺎ ، ﺍﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻫﺎ . . .
زرق و برق دنیا و همه زیباییها
ﻫﯿﭻ ﮐَﺲ ﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﺪﺍﻡ . . .
عشقم ﺑﻪ “ ﺗﻮ ” ﺭﺍ ﺳﺴﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ . . .
" دوستت دارم " . . .