سیناسینا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

سینا جان به چشمان مهربانه تو مینویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

مسافرت کیش

1392/8/4 20:54
نویسنده : مامان عاشقت
316 بازدید
اشتراک گذاری

پسرک نازنینم 15 اردیبهشت سالگرد ازدواج مامانی و بابایی هست.بابایی اردیبهشت سال 91 بلیط کیش گرفت و هر دومون سوپرایز شدیم سینا جان عزیزم انقد خوش گذشت که حد و حساب نداشت تو انقد ذوق میکردی و دوست داشتی دریا رو که بابایی هنوزم که یادش میاد میگه مسافرت فقط باید بریم کیش

میگه بچم خیلی دوست داشت خوش به حالت که باباییت انقدر دوست دارهچشمک

عزیز دلم میخوایم با این کشتی بریم زیر آب ماهیا رو ببینیم آخ جوووووووووووووووووووووووووووووووووون

وقتی ماهیا رو میدید انقدر ذوق میکردی که خنده ی همه رو درمی آوردینیشخند

اینجا پارک دلفینها هست

عزیز دلم اینجا سواحل نقره فام هست شما انقدر غرق آب بودی که نمیذاشتی ازت عکس بگیریم

اینجا سواحا زیبای پارک مرجان هست عزیزم

اینجا شهر زیرزمینی کاریز هست نفس مامانی

اینجا شهر باستانی حریره هست عزیزم

این درخت اسمش درخت سبز هست عزیزم واقعا زیبا بود.

اینجا کشتی یونانی هست عزیزم

اینجا هم رستوران شاندیز هست عزیزم اومدیم شامی خوردیم به بهخوشمزه

اینجا هم فرودگاه هست و ما میخوایم برگردیم کاش بازم بیایم سینا جونم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عمه ریحانه
6 آبان 92 10:54
به به جای ماهم سبز
یادش بخیر شما واسه ی عمه سوغاتی یک آب سردکن کوچولو آوردیندستون درد نکنه خیلی خیلی دوستش داااارم


قابل شما رو نداشت عمه جونم