مسافرت کیش
پسرک نازنینم 15 اردیبهشت سالگرد ازدواج مامانی و بابایی هست.بابایی اردیبهشت سال 91 بلیط کیش گرفت و هر دومون سوپرایز شدیم سینا جان عزیزم انقد خوش گذشت که حد و حساب نداشت تو انقد ذوق میکردی و دوست داشتی دریا رو که بابایی هنوزم که یادش میاد میگه مسافرت فقط باید بریم کیش
میگه بچم خیلی دوست داشت خوش به حالت که باباییت انقدر دوست داره
عزیز دلم میخوایم با این کشتی بریم زیر آب ماهیا رو ببینیم آخ جوووووووووووووووووووووووووووووووووون
وقتی ماهیا رو میدید انقدر ذوق میکردی که خنده ی همه رو درمی آوردی
اینجا پارک دلفینها هست
عزیز دلم اینجا سواحل نقره فام هست شما انقدر غرق آب بودی که نمیذاشتی ازت عکس بگیریم
اینجا سواحا زیبای پارک مرجان هست عزیزم
اینجا شهر زیرزمینی کاریز هست نفس مامانی
اینجا شهر باستانی حریره هست عزیزم
این درخت اسمش درخت سبز هست عزیزم واقعا زیبا بود.
اینجا کشتی یونانی هست عزیزم
اینجا هم رستوران شاندیز هست عزیزم اومدیم شامی خوردیم به به
اینجا هم فرودگاه هست و ما میخوایم برگردیم کاش بازم بیایم سینا جونم