هفته دوم عید
سینای من خاله عرفانه اینا که داشتن میرفتن و دیدن انقد ناراحت هستیم از رفتنشون ازمون قول گرفتن که هفته ی دوم و ما بریم آباده 💃💃💃💃💃💃💃💃 کلی با داداش سامان منتظر روز رفتنمون بودید رفتیم و مثل همیشه با محبت های زیادی که داشتن حسابی بهمون خوش گذشت 😍😍😍😍😍 با وجود شما ثانیه ثانیه ی زندگی رو باید زندگی کرد و عشق کرد فدای بودنتون 😍😍😍😍 هر روز میرفتیم باغ عمو امین ث کلی چغله میخوردیم😜😍 سینا، قشنگم ، عزیزم ... بودنت بوی نون سنگکِ تازهٔ صبحِ جمعه رو میده، بوی چوب سوختهٔ وسط جنگل، بودنت صدای بارون روی شیروونی چوبی میده، بودنت بوی وانیل و شکلات داغ میده ...