سیناسینا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه سن داره

سینا جان به چشمان مهربانه تو مینویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

ماهگرد تولدت

1399/10/15 13:37
نویسنده : مامان عاشقت
219 بازدید
اشتراک گذاری

سینای جانم...

نگاه به حالایمان نکن!!!

ماهم خوب می‌شویم...

باران می‌بارد و با حالی خوش، زیر باران قدم می‌زنیم ...

دی است و باران‌هایش و بی‌خیالی...

دی است و یک قلپ چای و آرامش...

هرچند که کمی خسته‌ایم و حالمان خوب نیست،

ولی هنوز هم می‌شود لابه‌لای تمام دلهره‌ها به صدای باران و قل قل سماور گوش داد و آرام شد...

 می‌شود به صلابت ساقه‌های گیاه نگاه کرد و استحکام گرفت...

نگاه به حالایمان نکن عزیزم!

قرار نیست همیشه از پشت شیشه باران را تماشا کنیم و در نهایت اندوه، به خیابان‌های تاریک و مه گرفته زل بزنیم...

قرار است خوشی زیر پوست ما هم بلغزد و صدای لبخندهامان گوش‌های خیسِ خیابان را پر کند...

نگاه به حالایمان نکن گلم، قرار است رد شویم از این درد، قرار است رو به راه شویم...

قرار است دوباره با سرخوشی به کلاس هایت بروی 

به مدرسه بروی 

مثل همیشه دل به آب بزنی و شنا کنی 

مثل همیشه قلم به دست بگیری و بهترین نقاشی ها رو بکشی 

جان مادر میدانم این روزها دلگیر است و سخت محتاج دیدن دوستات هستی دیدن مربیت 

اما همیشه قرار نیست این جوری بماند خیالت راحت 

امروز پانزده دی است... نمی دانم چندمین ماهگرد تولد توست پسرم... فقط چون پانزدهم هر ماه دلم را میلرزاند، و این روزها سخت محتاج شاد شدنیم و برایش پی بهانه می گردم ، آمدم بگویم ماهگرد تولدت مبارک...

پسندها (2)

نظرات (0)