ژیمناستیک
نور چشمانم با بابایی تصمیم گرفتیم یه کلاس ورزشی بفرستیمت
نظر بابایی ابن بود که برای سن شما بهترین رشته ژیمناستیک هست
باشگاه خرم نزدیک خونموون بود رفتیم و شما رو ثبت نام کردیم
امروز اولین جلسه ی ژیمناستیک شروع شد همش با خودم میگفتم خدا کنه دوست داشته باشه خیلی ذوق داشتی و مشتاق بودی
ولی به محض اینکه چشمت به مربی افتاد ازش ترسیدی و گفتی دوستش ندارم 😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁 گریه میکردی و داخل نمیرفتی اسم مربی شما جناب اقای نادری پور بود و خیلی خیلی ترسناک بود 😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی