سینا جان به چشمان مهربانه تو مینویسم حکایت بی نهایت عشق را

عزیزترینم روز‌ها چه زود گذشتند و تو امروز از آن پسرک شلوغ بازیگوش تبدیل به یک آقای تمام عیار شده‌ای…. اما چه فرقی می‌کند که هنوز هم عطر وجودت با من همان می‌کند که عطر روز‌های کودکی‌ات. دعاهایم همیشه بدرقه راهت🥰 از صمیم قلبم دوستت دارم. محرم امسال هر ده شب و همراه باباجون به هئیت رفتی اونم با جون و دل و هرشب باباجون پشت تلفن چند دقیقه فقط ذوق سینه زدنات میکردن 😍 اینم شمع شام غریبانت 🌹🌹🌹 عزاداریات قبول امام حسین پشت و پناهت🙏🌹 الان سه هفته هست که همراه بابایی و پسرعموهات و پرهام گلی و عمو محسن شب جمعه ها میرید فوتبال و حسابی کیف میکنی اصلا اینکه بگم چقد ذوق داری در جم...

عزیز دلم امروز از طرف مؤسسه پیام اومد روی گوشیم وقتی بازش کردم دیدم عکس لوح تقدیره 😍 وقتی بیشتر دقت کردم دیدم اسم قشنگ شما نوشته از خوشحالی دلم میخاست گریه کنم 💞 چون رئیس مؤسسه زیر عکس پیام گذاشته بود غیر از مشاعره ی خوبی که داشتی اخلاق خیلی خیلی پسندیده ای داری وای سینای من، دنیای من بهت افتخار میکنم🥰 پسر عزیزم نور چشمانم به خود می‌بالم که خداوند امانت ارزشمندی چون تو را به من داد و از او می‌خواهم که مرا لایق حفظ این امانت قرار دهد. دعا می‌کنم همیشه سربلند و سرافراز باشی و دست حق نگهدارت😘😘😘😘😘😘 ...

یه روز عالی و درجه 😍 تولد غزل خانم در باغ و یه عالمه خوش گذرونی💃💃💃 تنها عکسی که شد بگیرم ازت چون همش داخل استخر بودی و دلی از عزا دراوردی😀🤭 تولدت مبارک گل قشنگ عمه 💃🤸😍😘 سینا همش داخل اب بودی و حسابی شنا کردی و همه کلی ذوقت میکردن که با سن کم انقدر خوب شنا میکنی😍💞 منو و بابایی هم کی کیف میکردیم🥰🥰🥰 عاشقتونم هوارتا😘😘😘 عزیزای دلم من و بابایی با شما خوشبخت ترین هستیم وقتی میخندین زندگی ما پر از شادی و عشق میشه با داشتن شما ما بی نیاز از همه چیز و همه کس میشیم خدا را بخاطر وجود شما شکر میکنیم هزاران بار🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹😘😘😘😘  ...

سلام سینای من، عزیز دلم، امشب تولد مامان جون زهرا بود 😍 ما تصمیم گرفتیم همه رو خونمون جمع کنیم و مامان جون و سوپرایز کنیم 🤭 و حسابی موفق شدیم چون مامان جون کلی سوپرایز شدن💃 شما کلی از این تصمیم استقبال کردی جوری که انگار یه هدیه ی خیلی خوبی بهت داده باشیم 😀 و واسه امشب لحظه شماری میکردی 😘 کنار پسرعموها و پسر عمه ها حسابی بهت خوش گذشت خداروشکر😘😘😘 سینای من بزرگ شدی انقدر که باورم نمیشه زود گذشت خیلی زود  اما لذت داره خییییلی لذت 😍 وقتی میای بهم میگی مامان غصه نخور دختر نداری همه ی درد و دلاتو به من بگو، وقتی نمیذاری ظرف بشورم و برام ظرف میشوری، وقتی نمیذاری جاروبرقی بکشم و میگی کمرت درد میگیره وای سینا نمیدونی...

امروز وسط تابستان کلی بارون اومد سینا جان و شما همش میگفتی تو این گرما مگه بارون میشه😂بعدش با صدای بلند کلی میخندیدی😘 نگم برات از خوشحالی تو و سامان انقد زیر بارون با هم بازی کردین که وقتی اومدین داخل خونه مثل موش آب کشیده شده بودین 🤭😂 بعداز بازی رفتید حمام دوتایی شما خودتان مثل باران تابستان می مانید که زمین خشک دلم را سیراب میکنید و من چه خوشبختم که سه مرد در کنارم دارم که آنها را چون جان خویش دوست دارم💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖 ...

تولدتون مبارک بهترین آقا جون دنیا خدا رو هزاران بار شکر میکنم که سایه ی مردی به مهربونی شما روی سر داریم سایتون مستدام انشاالله👏 تولدتون هزاران بار مبارک💖💖💖💖💖💖💖 یه شب عالی و به یاد ماندنی💖💖 ...

سینای من امروز مسابقه ی ترم سوم بود و شما بین 7نفر نفر دوم شدی عزیز شیرین سخنم 😘😘😘😘 بهت افتخار میکنم جان مادر💖💖💖💖 از چهارشنبه ی هفته ی آینده ترم چهارم شروع میشه و شما کلی ذوق و شوق داری برای ترم جدید🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 پسرم، عزیزترینم، به خود می‌بالم که فرزندی چون تو دارم. و از خدای خویش بیش از همیشه سپاسگزار وجود نازنینت هستم. همیشه باش. همینقدر نزدیک. همینطور مهربان. همین‌اندازه ستودنی… ...

سینای شیرین سخنم امروز گواهی حضور ترم زمستان و برام فرستادن منم با کلی ذوق اونو قاب کردم وازش عکس گرفتم  عزیز دل من انشاالله همیشه شاهد موفقیت هات باشم😘😘😘😘😘😘 دوست دارم سینای قشنگم😘 ...

به پایان آمد این دفتر  حکایت همچنان باقیست امروز امتحان آخر سال و دادی به صورت انلاین و یک سال کرونایی و مجازی تموم شد  خسته نباشید جان مادر میدانم سخت بود خیلی سخت  میدانم این تعطیلی مثل تعطیلی هر سال دلچسب نیست😔 با تشکر و قدر دانی فراوان از خانم عبدالهی عزیز و مهربان💖 شاید این مطلب را بشود با دلنوشته‌ی از معلمی دلسوز به پایان برد اما فهمیدیم این روزها طعم تعطیلات مدرسه چه تلخ بود و ناخوش‌آیند، این تعطیلی نچسب‌ترین تعطیلی است که به عمر تجربه کردیم و فهمیدیم که تعطیلی باید شیرین و دلچسب باشد مثل تعطیلی روزهای آخر اسفند ماه که باد بوی تازگی‌ها را به مشام جانمان می‌رسا...