سیناسینا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

سینا جان به چشمان مهربانه تو مینویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

بازنشستگی باباجون

پسر مهربونم یه شب عالی و جشن بازنشستگی باباجون  قراربود باباجون ببرنمون رستورانت اما بخاطر کرونا دلشون راضی نشد و با منوی آزاد شام و اوردن تو خونه و یه جشن باحال گرفتیم دور هم کلی کیف کردیم😍😍😍😍 باباجون اندازه ی کل دنیا دوست دارن خودت هم میدونی البته شما هم خیلی دوسشون داری و کاملا این دوست داشتن دوطرفه هست انقد باباجون طرفدارت هستن که همه حسودیشون میشه😜 بابا جون خوب و مهربون بازنشستگیت مبارک😘 خیلی دوستون دارم😍 و یه شام دلچسب😋😋 کلی خوش گذروندیم😍😍 ...
28 اسفند 1399

چهارشنبه سوری 99

سینای من اسفند  ؛ عینِ پنج شنبه هاست... که همیشه صد بار قشنگ تر از جمعه هاست!!!! اصلا از همون شروعش قشنگه... حس بوی  بهار  از پشت پنجره ؛ و  آفتابِ  گرم و بی جون از لای پرده ها روی پوست سرد خونه... اسفند  یعنی یک سال دیگه... و آخرین سه شنبه ی سال اسفند رو زیباتر میکنه  ایرانیان شب سرد را به آتش می کشند به امید روزهای گرم و نیک ... سینای من... روزت همچون آتش اهورایی چهارشنبه سوریت خجسته و نکو... امشب بوته ای بردار و آتشی روشن کن به جادویِ جذبِ آتش باور داشته باش   بگو زردی و بلا و درد را از تو بگیرد  و سرخی و شاد...
27 اسفند 1399

همتا کوچولو

سینا جان بعداز کلی انتظار امروز همتا خانم دنیا اومد شما هم که عاشق بچه ی اینجوری از خوشحالی نمیدونستی باید چیکار کنی😍 زمینی شدنت مبارک عروسک ناز😍 دوستون دارم نبضای زندگیم❤ ...
14 اسفند 1399

براورده شدن آرزو

سینای من امروز به بزرگترین آرزوت رسیدی  مدتها بود آرزو داشتی سگ داشته باشی اما من راضی نمیشدم اما بالاخره با دلبری کردن هم من و راضی کردی هم بابایی 😊 اما به شما نگفتیم راضی شدیم و بابایی بهت گفت همستر برات خریدم و عصر میرسه انقدر ذوق زده شده بودی 😂 بعدازظهر وقتی سگ رسید حالت دیدنی بود میگفتی اگر کل دنیا رو هم بهم میدادید انقد خوشحال نمیشدم اسم سگت و گذاشتی رابی و خیلی خیلی خیلی دوستش داری😍😍😍 این کلبه ی خوشگل  هم بابایی درست کرده🤩🤩🤩🤩 پسر داشتن خود یک نعمتی است الهی 😍 که خداوند کمتر خانه ای را از این نعمت وجودی بهره مند می سازد. مَرد بودن صفتی است که کمتر کسی لایق شنیدن آن است. پسرم این...
2 بهمن 1399

گردش

دلبندم دیروز خاله نفیسه اومد خونمون شب پیشمون موند و امروز صبح کلی به بابایی اسرار کرد و از بابایی اجازه گرفت و رفتیم به گشتن و خوش گذرونی😜😍 به عهده ی شما بود که بگی کجا بریم شما هم گفتی بریم حافظیه و دروازه قرآن😜 پیش به سوی خوش گذرونی میگویند وابستگی خوب نیست، میگویند وابستگی تو را از خواسته ات دور و دورتر می سازد، میگویند اگر وابسته به چیزی باشی در واقع عاشق آن نیستی و فقط به بودنش عادت کرده ای اما من میخواهم بگویم مگر میشود به پسرام وابسته نباشم؟ مگر میشود انها را مانند وجود خود دوست نداشته باشم؟ مگر میشود وجودم به وجودشان وابسته نباشد؟ هر کس که این حرف ها را میزند یقیناً یا تا به حا...
29 دی 1399

روز عالی

سینای من امروز برای بار اول خونه ی خاله لیلا دعوت بودیم و کلی خوش گذروندیم..... خیلی خیلی خوشحال بودی و تو راه گفتی مامان بعضی وقتا تو باشگاه آقای نادری بهم میگفتن انقد حرف نزنید مگه خونه خالتون هست😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂 اونجا دیگه من خیلی راحتم چون خونه خالم هست😜😂 فدای قد و بالای بلندت 😘😘😘 پسرم هر چند که هنوز پشت لبت سبز نشده است؛ ولی همین که از مرحله کودکی خود پا به مرحله نوجوانی گذاشته ای و انقدر با توانایی بالا بیشتر از حد و توانایی ات ظاهر شده ای؛ خود به من حس آرامش و افتخاری می دهد تا با سر و گردنی رو به جلو و سینه ای سپر کرده به بودنت افتخار کنم.😘😘😘😘😘😘😘😘 ...
26 دی 1399

ماهگرد تولدت

سینای جانم... نگاه به حالایمان نکن!!! ماهم خوب می‌شویم... باران می‌بارد و با حالی خوش، زیر باران قدم می‌زنیم ... دی است و باران‌هایش و بی‌خیالی... دی است و یک قلپ چای و آرامش... هرچند که کمی خسته‌ایم و حالمان خوب نیست، ولی هنوز هم می‌شود لابه‌لای تمام دلهره‌ها به صدای باران و قل قل سماور گوش داد و آرام شد...  می‌شود به صلابت ساقه‌های گیاه نگاه کرد و استحکام گرفت... نگاه به حالایمان نکن عزیزم! قرار نیست همیشه از پشت شیشه باران را تماشا کنیم و در نهایت اندوه، به خیابان‌های تاریک و مه گرفته زل بزنیم... قرار است خوشی زیر پوست ما هم بلغزد و صدای...
15 دی 1399

سال 2021

پسرک بی نظیرم: هر روز بیشتر عاشقت می شوم....و هر روز فکر میکنم امروز نهایت عشق است اما.....  فردا می آید و من ...... خدا را سپاس می گویم از این نعمت عظیم..مادر بودنم!!!! لحظه ایست آن لحظه!!!!آن لحظه که مرا با تمام وجود نازنینت طلب می کنی....... کاش زمان متوقف شود... من و چشمان ناز تو ، من و دستان تو ، عشق من و آرامش تو ... مادرانه هایم ارزانی شما...مگر نمی دانند آرزوی من داشتن شما بود؟؟؟؟؟ مگر نمی دانند من در شما خلاصه شده ام؟؟؟؟؟مرا همین حس لحظات ناب بس است.... بی نظیرم !!!!! برای من با شما بودن و در کنار بابای مهربانتان ناب ترین لحظات زندگی است.... .. کم کم به اول ژانویه و آغاز سال ۲۰۲۱ میلادی نزدیک میشویم . اول ژانو...
12 دی 1399